چاپ
کد خبر: ۴۴۰۱
خانم دکتر کتایون علی محمد کلهری خیر نیک اندیش مدرسه ساز ،
به خاطر نام مادرم، هنوز هم به مدرسه احساس تعلق می کنم
خانم دکتر کتایون علی محمد کلهری دندانپزشک و از خیرین مدرسهساز کشور است. وی مدرسه سازی را به یاد مادرشان و پس از فوت ایشان شروع کردند .
به گزارش روابط عمومی مجمع خیرین مدرسه ساز استان قزوین :خانم دکتر کتایون علی محمد کلهری دندانپزشک و از خیرین مدرسهساز کشور است. او در تهران مشغول فعالیت در حرفۀ خود بوده است. وی مدرسه سازی را به یاد مادرشان و پس از فوت ایشان شروع کردند و بهسبب تجارب کاری آموزگاری مادرشان، در قزوین، یک مدرسه در این استان به یاد و نام ایشان ساختهاند.
با این خیر نیک اندیش گفتگویی داشتیم که در ادامه می خوانید.
لطفاً از شروع ساخت مدرسه و تجربه تان در این رابطه بفرمایید.
– بعد از فوت مادرم جای خالی و خلا ایشان خیلی احساس میشد و فکر کردیم که با ساخت مدرسه بودن ایشان جریان خواهد داشت. هر دانشآموزی که در مدرسه درس و اخلاق یاد بگیرد یا امکاناتی آنجا ایجاد شود، تا سالهای سال، حضور مادر ما در زندگی جریان خواهد داشت، امیدوارم که مادر هم از ما و کارهای ما راضی باشد.
ما یک مدرسه در شهرک مهرگان استان قزوین ساختیم که با نام مادرم بانو طاهره رودبارمحمدی نامیده شده است و توفیق ساخت مدارس بیشتر نداشتیم. این مدرسه با راهنمایی مهندس عباسی که در آن زمان، در شهرستان البرز مسئول نوسازی مدارس بودند، در این مسیر دوست خوبم خانم امیرجباری همراهی کردند که الان هم مدیر مدرسه هستند. سپس از آن طریق، با آقای مهندس افشار و مهندس جوانبخت آشنا شدیم، توضیحاتی دربارۀ این مدرسه دادند که یک مدرسۀ نیمه کاره بود، منطقه هم نیاز به مدرسه داشت و اعتبار کافی برای کامل شدن آن وجود نداشت. در نهایت این کار را انجام دادیم و مدرسۀ بسیار خوب و فعالی هم شده است. پیمانکار پروژه آقای مهندس فرخ منش هم بسیار همراه، با اخلاق و متعهد بودند و در به سرانجام رسیدن پروژه بسیار نقش داشت. کمک ایشان و تیمشان بسیار فراتر از یک پیمانکار بود، همه چیز را با من هماهنگ میکردند و من هم بارها با خودروی شخصی یا حتی خودروی ادارۀ نوسازی سر میزدم و همکاری بسیار خوبی وجود داشت.
چطور استان قزوین را برای ساخت مدرسه انتخاب کردید؟
-مادر من ۵ سال، قبل از انقلاب و یکسال بعد از آن در قزوین آموزگار بودند، من هم یکسال اول دبستان را در مدرسۀ عفت قزوین که مادرم معاون و خانم کمالی مدیر آنجا بودند، خواندم. مادر من خاطرات بسیار خوبی از آن دورهٔ کارشان در قزوین داشتند، تا آخرین ماههای زندگی ایشان هم سالی یکبار به قزوین میآمدیم و خانم کمالی و امیرجباری را ملاقات میکردیم. به خاطر علاقهای که مادرم به قزوین داشت، این شهر را انتخاب کردیم. از طرف دیگر، تهران شهری است که نسبتاً امکانات در آن هست. البته از طرف استانهای محرومتر مانند خراسان یا سیستان و بلوچستان نیز تماسهایی با ما گرفته شد ولی من به سبب تعلق خاطری که مادرم به استان قزوین داشت، راحتی در رفت و آمد و دوستان خوبی که داریم، تصمیم گرفتیم در قزوین مدرسه بسازیم تا یک یادگاری از مادرم که آنجا آموزگار بود، باقی بماند.
مدرسه چه زمانی افتتاح شد؟
-بازگشایی مدرسه در دوران کرونا بود ولی پارسال اواخر فروردین ماه، یک بازگشایی مفصل برای مدرسه گرفتیم که ۹۰ نفر مهمان از تهران آمده بودند. از آموزش و پرورش قزوین، ادارۀ نوسازی مدارس قزوین، خواهرانم از خارج از کشور و… هم آمدند، مراسم خیلی خوبی داشتیم و بچهها واقعاً خوشحال بودند. قبل از آن، مدرسه با مقررات کرونایی استفاده میشد و بچهها بودند، تولد مادرم را هم آنجا گرفته بودیم. تلاش میکنیم هرساله تولد مادرم را جشن بگیریم، چون تولدشان منجر به ایجاد مدرسه شده است و سعی میکنیم همیشه شادی و جشن برای بچهها برگزار شود.
ارتباط شما با مدرسهای که ساختهاید، در حال حاضر چگونه است؟
-ارتباط با مدرسه مرتباً برقرار است و گاهی چیزهایی که اداره آموزش و پرورش نمیتواند تأمین کند، سعی میکنم به طور شخصی فراهم کنم. سال گذشته برای ابتدای سال کامپیوتر و پرینتر لازم داشتند برایشان فرستادیم و مهندس هم فرستادیم که نصب کرد؛ یا برای مثال قفسه یا کتابخانه نیاز داشته باشند، تهیه میکنیم. ارتباط خوبی داریم و مدیر مدرسه هم برای مدرسه تلاش میکنند؛ ما هم به سبب نام مادر همچنان احساس تعلق میکنیم و اگر چیز ضروری باشد حتماً تهیه میکنیم. دانشآموزان هم حس خوبی دارند و مادرم را با نام بانو یاد میکنند.
تجربهٔ شما بهعنوان یک زن در این مسیر چگونه بود؟
-برای من خیلی تجربۀ خوبی بود و من اصلاً حس نکردم بهعنوان یک خانم تفاوتی بگذارند. کسانی که من با آنها در ارتباط بودم، مهندس عباسی و مهندس افشار و کل ادارۀ نوسازی مدارس یا مهندس فرخ منش، پیمانکار پروژه، برخورد خوبی داشتند و راستش را بخواهید، بر خلاف اکثر مکانها یا ادارات دولتی، تفاوتی حس نکردم، کاملاً همکاری متقابل داشتیم و تقریباً مشکلی نداشتم. اگر هم مشکلی بود به کار اداری، مجوزها یا دیر رسیدن مصالح و… مربوط بود ولی به عنوان یک زن تفاوتی حس نکردم.
اگر شرایطش را داشته باشید، کار مدرسه سازی را ادامه میدهید؟ یا دیگران را تشویق به این امر میکنید؟
-بله حتماً این کار را ادامه میدهم. من حدود دو سال است که گرفتاری شخصی دارم ولی اگر این مشکل نبود، در این زمینه خیلی فعالیت میکردم. با آقای مهندس عباسی که الان در ادارۀ نوسازی تهران فعال هستند، قرار داشتیم که جلساتی بگذاریم و افرادی را معرفی کنم. الان هم اگر مسائل شخصی من حل شود و زمان و امکانش را داشته باشم، حتماً این کار را انجام میدهم.
برخی از این صحبت میکنند که این کارها وظیفۀ دولت است و شما دارید کار آنها را انجام می دهید، حق هم دارند ولی من به این صحبتها کاری ندارم و این نظر را قبول ندارم؛ با دولت و جریانهای مختلف هم هیچ کاری ندارم ولی این داستان برای من متفاوت است و مسأله آموزش و پرورش کودکان است. آنها چه گناهی دارند؟ اتفاقاً وقتی دولت انجام نمیدهد ما باید انجام دهیم و این موضوع متفاوت است، چون این نگاه چیزی را عوض نمیکند.