مشارکت آنلاین
تاریخ انتشار: 1399/12/21 07:04:05
کد خبر: 2891

احمد خیر الهی خیر مدرسه ساز :

افتتاح مدرسه یکی از بهترین روزهای عمرم بود

خیر نیک اندیش احمد خیر الهی می گوید: هیچ کاری بهتر از مدرسه سازی نیست، یکی از بهترین روزهای عمرم روزی بود که مدرسه را افتتاح کردیم.


 
 به گزارش خبرنگار مجمع خیرین مدرسه ساز خراسان روصوی ، متولد 14 بهمن 1325 در شهر مشهد است. اتفاقی موجب می شود تصمیم بگیرد مهربانی اش را نثار داش آموزانی کند که در کانکس تحصیل می کنند و به قول خودش خداوند به او توفیق دهدو او را در مسیر مدرسه سازی هدایت  کند. اوتاکنون سه مدرسه ساخته و چهارمین مدرسه نیز قرار است به نیت مادر بسازد.معتقد است، شفای بیماری اش را از دعای دانش آموزان مدرسه ای که ساخته دارد وصیت می کند افراد ثروت شان را خودشان در راه خیر هزینه کنند. گفت و گو با خیر مدرسه ساز احمد خیر الهی را می خوانید.
چرا در جغتای مدرسه ساختید؟به همراه یکی از دوستانم (  آقای خورشیدی) برای حمایت از  خانواده ای به روستای در خراسان رضوی رفتیم . خانه ای کوچک با سقف محقر و شرایط نامناسب، پس از بازگشت در مسیر به روستای گوری رفتیم و بچه ها را دیدم که در کانکس درس می خواندند از مدیر مدرسه شرایط را پرس و جو کردم.
تصمیم گرفتم که برای دانش آموزان کاری انجام دهم ابتدا با یکی از دوستان که در زمینه ساخت و ساز فعالیت می کرد درباره هزینه ها مشورت کردم و سپس با آقای رافتی رییس مجمع خیرین مدرسه ساز و آقای علیزاده معاون مشارکت های وقت اداره کل نوسازی صحبت کردم و اقدام به ساخت مدرسه نمودم.
بعد از اولین مدرسه، در همان محل مدرسه دیگری هم ساختید؟
زمانی که برای افتتاح مدرسه رفتم با مردمی مهربان و خونگرمی مواجه شدم که استقبال گرمی داشتند، متوجه شدم  مدرسه راهنمایی هم ندارند و بعضی از دانش آموزان به همین دلیل؛ ترک تحصیل می کنند، بعد از این که بررسی هایی را انجام دادم مجاب شدم که مدرسه دیگری هم در همان جا بسازم، خداوند توفیق داد و یک مدرسه راهنمایی هم ساختم.
چه چیزی برای ادامه این راه به شما انگیزه می دهد؟
در چند نوبت که برای بازدید از مدرسه رفته ام به قدری مردم محبت داشتند که جذب و شیفته محبت های آن ها شدم و اشتیاقم برای مدرسه سازی بیشتر شد.
و هم چنان مدرسه سازی ادامه داشت؟
سومین مدرسه را دوست داشتم به نیت مرحوم پدرم بسازم که اعلام شد یک طبقه روی دبیرستانی در شهرک شهید بهشتی باخرز بسازم، دوستان هم این مدرسه را به نام پدرم مرحوم محمداسماعیل خیرالهی نام گذاری کردند، البته با توجه به شرایط کرونا هنوز مراسم بهره برداری برای این مدرسه گرفته نشده است.
و مدرسه بعدی ؟
اگر خداوند توفیق بدهد مدرسه بعدی را به نام مرحوم مادرم صدیقه نیکنام خواهم ساخت.
وظیفه انسانی ماست که برای پدر و مادر که حق بزرگی بر گردن ما دارند کاری انجام دهیم و معتقدم ثواب این کار به آن ها خواهد رسید، البته محبت های پدر و مادر را نمی‌توان با این کارها جبران کرد بلکه اندک قطره ای در دریاست.
نظرتون درباره مشاکت در امر خیر مدرسه سازی چیه و احساسی نسبت به مشارکت در این امر خیر دارید؟
به نظرم هیچ کاری بهتر از مدرسه سازی نیست، یکی از بهترین روزهای عمرم روزی بود که مدرسه را افتتاح کردیم.
برای مدارسی که ساختید چقدر هزینه کردید؟
برای اولین مدرسه 5 کلاسه در سال 93 حدود 120 میلیون تومان هزینه کردم و مدرسه دوم که سال 98 آغاز شد حدود 400 متر مربع مساحت دارد و حدود 400 میلیون تومان همر هزینه شد البته مدرسه دوم مجهزتر ساخته شده و سیستم گرمایش مرکزی دارد.
 
 
چرا سرمایه خود را در صرف مدرسه سازی می کنید؟
خدا لطف کرده سرمایه ای را به ما داده است که باید خودمان آن را برای خودمان هزینه یا بهتر بگویم، سرمایه گذاری کنیم، باید در زنده بودن خودش انسان آنچه می تواند در راه رضای خدا هزینه کند، که البته فرزندان هم این کار را یاد می گیرند، فرزندان هم در این مسیر کمک می کنند هم توصیه و هم وصیت کرده ام که آن ها این راه را ادامه دهند.
به نظرم باید خداوند توفیق بدهد، صرفا پول داشتن مهم نیست، خیلی ها پول دارند اما این توفیق را ندارند و در این مسیر قرار نمی‌گیرند، معتقدم هرگامی که در این مسیر برداریم به جز موفقیت نتیجه دیگری ندارد، و در این مسیر هزینه کردن نه تنها از سرمایه انسان کم نمی شود بلکه اضافه هم می شود، با خدا معامله کردن ضرر در آن وجود ندارد بلکه سود آور است.
شما که در این مسیر بودید این موضوع برای شما هم اتفاق افتاده است؟
این وعده الهی است، وعده الهی حق و قطعی است، من به این نتیجه رسیده ام هر قدمی برمی دارم خدا اجرش را می دهد. نتیجه تنها معنوی نیست، بلکه مادی را هم جبران می کند، علاوه بر این برای شکرگذاری از آن چه خدا به ما داده است باید به امر خیر مدرسه سازی کمک کنیم.
یک خاطره دارم که  میتواند پاسخی به این سوال باشد، حدود 13 سال پیش یک مشکل داشتم و باید یک عمل جراحی انجام می‌دادم بعد از عمل جراحی شفا پیدا کردم بعد از این ماجرا یک روز مدیر مدرسه ای که ساخته بودم گفت وقتی فهمیدیم کسالت و بیماری دارید سر صف بچه های مدرسه برای شما دعا کردند... فکر می کنم اثر دعای دانش آموزان بود که از آن بیماری شفا پیدا کردم...
 

اشتراک گذاری