مشارکت آنلاین
تاریخ انتشار: 1399/11/09 05:36:48
کد خبر: 2775

گفت و گو با «وحید صباغیان» خیّر نیک اندیش تهرانی:

مدرسه سازی خروجی یک زندگی خوب

فضیلت کار نیک مدرسه سازی بی شک بر کسی پوشیده نیست و بزرگان بسیاری در خصوص فوائد و ارزشمندی این کار خیر پر برکت، جملات گوهر بار فراوانی گفته اند.


 به گزارش خبرنگار جامعه خیّرین مدرسه ساز کشور در سال های دور و نزدیک، خیّران بسیاری به جهت ارزشمندی و اهمیت کار نیک  مدرسه سازی و توصیه بزرگان دین و فرهنگ بر انجام آن، دراین مسیرسبز، عاشقانه سر سپرده اند و مشتاقانه پیش می روند. «وحید صباغیان» یک نمونه از این انسان های آزاد اندیش است که سالهاست به اتفاق جمعی از دوستان نیک اندیش اش در سنگر مقدس مدرسه سازی، جهادگرانه فعالیت دارند و مصصم و پر امید به جلو گام بر می دارند. گفت و گویی ترتیب داده ایم با این خیّر مدرسه ساز تهرانی که در نقاط مختلف کشور مدارس بسیاری ساخته و به بهره برداری رسانده است. 

 

در ابتدا خودتان را برای مخاطبان سایت جامعه خیّرین مدرسه ساز کشور بیشترمعرفی کنید.

 

وحید صباغیان هستم متولد 15 آبان سال 1349 تهران، در یک خانواده مذهبی. در حال حاضر متاهل هستم و دارای 2 فرزند؛ یک دختر و یک پسر که هر دو وارد دانشگاه شده اند.

 

خاطرتان هست دقیقا چه سالی به مدرسه سازی علاقه مند شدید و در این مسیر قرار گرفتید؟

حدود سال 41 که پدرم توفیق داشتند در بحث احداث خانه و ابنیه زیر بنایی در مناطق محروم و زلزله زده شرکت کنند همیشه خاطرات این سفرها و برنامه ها را در جمع خانواده تعریف می کردند که این موضوع روی ما تاثیر بسیاری داشت. از طرفی به لطف خدا  در مدارسه ای درس می خواندم که درباره ارزشمندی این قبیل فعالیت های اجتماعی برای ما بسیار گفته می شد و خصائل اخلاقی چون بخشش و دستگیری از نیازمندان را در دانش آموزان نهادینه می کردند و  پرورش می دادند.  بنابراین در همان دروان دبیرستان به مدد این دغدغه مندی حاصله،  گهگاه به همراهی دوستان همدوره و همکلاس دست به انجام کارهای عام المنفعه می زدیم تا اینکه تیر ماه سال 1381 بعد از وقوع زلزله در شهرستان آوج به اتفاق همان حلقه از دوستان دوران مدرسه، به منطقه رفتیم، ابتدا برای انجام یکسری کارهای امداد رسانی اولیه و چون پیشینه ای هم در کارهای عمرانی داشتیم در این حوزه نیز ورود پیدا کردیم. خوب به یاد دارم که طی بازدید از یک روستا متوجه شدیم مدرسه شبانه روزی دخترانه آنجا حمام ندارد که خیلی باعث تعجب مان شد و بر همین اساس اولین کارمان احداث حمام در آن مدرسه شبانه روزی بود و رفته رفته به ساخت  مدرسه در مناطق محروم رسید. به لطف خدا  اکنون بیش از 18 سال است که توفیق انجام این قبیل کارها را داریم که البته از همان زمان برای انسجام و هدفمندی بیشتر این فعالیت ها در قالب یک موسسه خیریه فرهنگی با نام «همره افق قریب» در نقاط مختلف کشور خدمتگزار مردم هستیم.

 

به عنوان مدیرعامل این موسسه خیریه فرهنگی توضیح دهید که تا کنون چند مدرسه به همت «همره افق قریب» ساخته شده؟ 

اگر اشتباه نکنم حدود 70 طرح عمرانی را در مناطق محروم به لطف خدا به بهره برداری رسانده ایم؛ از مدرسه گرفته تا خانه های روستایی، خانه های بهداشت، مسجد، غسالخانه و ... که این بین تعداد مدارس اختصاصا حدود 40 ساختمان آموزشی بوده است.  فکر می کنم در این 18 سال  در 14 نقطه جغرافیایی در استان های مختلف کشور توفیق ساخت مدرسه و دیگر ابنیه مورد نیاز هموطنان مان را داشته ایم.

 

 

از احساستان بگویید، از حس متفاوت کار خیر مدرسه سازی و اینکه این مسیر نیک چه دستاوردهایی در زندگی شخصی تان داشته است؟

مدرسه سازی کار دلچسب و ارزشمندی است و به نوعی انسان را معتاد می کند. البته معتقدم درکل انجام کار خیر ذاتا اعتیاد آور  است به گونه ای که از گذشت روزگار و شب وروز غافل می شوی و غرق آن. الحمدالله که انجام کار خیر در خون ما ایرانی ها جاری  و ساری است و به نوعی اغلب افراد در زندگی خود یک کار خیر انجام داده اند و این حس چیز جدیدی نیست که من بخواهم آن را بازگو کنم. جنس حس انجام کار خیر را همه به نوعی در زندگی خود کم یا زیاد لمس و تجربه کرده اند؛ از پدربزرگ هامان گرفته که آب انبار می ساختند، مسجد سازی می کردند و از ایتام دستگیری تا جوانان این مرز و بوم که چه بسیار کارهای جهادی که به دست آنها به ثمر رسیده است. خدا را شاکریم که اهتمام به انجام کار خیر در تاریخ تمدن ایران زمین نسل به نسل به فرزندان این آب و خاک به امانت سپرده می شود و البته که در دین مبین اسلام نیز برپرداختن به فعالیت های خیرخواهانه همواره تاکید فراوان شده است.

 

آیا با دانش آموزان مدارس تان هم در ارتباط هستید؟

خب ابتدا که حجم کار ما تا حدودی کمتربود ارتباط بیشتری با دانش آموزان داشتم اما در حال حاضر که به لطف خداوند حجم کار وسیع تر شده شاید کمتر توفیق این را دارم. اما در مجموع هر بار که به هر مدرسه ای ورود کنم حتما جزو برنامه هایم هست که می روم سر کلاس و با بچه ها از نزدیک حرف می زنم و دغدغه های آنها را می شنوم و جویا می شوم. با این موضوع کاملا موافق هستم چون محصول فرایند مدرسه سازی، به بچه ها تعلق دارد و خب طبیعی است که حتما باید با آنها مرتبط و از دغدغه های آنها باخبر باشیم و این مهم جز با ارتباط چهره به چهره با این عزیزان حاصل نخواهد شد. من همواره خواهان این بوده ام که به طور مستقیم دغدغه های دانش آموزان را از زبان آنها بشنوم.

 

ارتباط  با کادر مدارس چطور آیا بعد از ساخت مدرسه ارتباط تان را با کادر آموزشگاه حفظ می کنید و پیگیر رفع کمبودهای سخت افزاری، نرم افزاری و ... مدراس خیّر سازتان نیز هستید؟

قطعا باید همینطور باشد. معتقدم ما در کنار ساخت مدرسه باید مدرسه داری نیز کنیم. دولت در این زمینه نیازمند حمایت خیّرین است و با این همه مشکلات ریز و درشتی که دارد آنگونه که باید نمی تواند حامی هزینه های جاری مدارس باشد. به همین دلیل ما نباید مدرسه ای را که می سازیم رها کنیم و اتفاقا قویا باید در ادامه این روند در بحث مدرسه داری ورود کنیم و دراین زمینه حامی مدارس  و کادر آموزشی و دانش آموزانش باشیم. توصیه ای که شخصا همیشه به خیّرین محترم دارم این است که حتی اگر نمی خواهند در بحث مدرسه داری ورود کنند هر از گاه حتی اگر خودشان هم فرصت نمی کنند نماینده ای را بفرستند آنجا تا جویای مشکلات و کمبود های مدارس باشد. به عنوان مثال از خانم مدیر یا آقای مدیر بپرسند چه مشکلی دارند و یا برای روحیه بخشی به دانش آموزان یا معلمان شرایطی را فراهم کنند تا آنها به فرض مثال در اردو یا سفر زیارتی سیاحتی شرکت کنند و یا پرداختن به هزار و یک کار دیگر که حوزه آموزش و پرورش در کنار ساخت مدرسه نیازمند آن است و دست یاری خیرین را در این زمینه می فشارد.

 

بین مدرسه های که ساخته اید به کدام علاقه بیشتری دارید و چرا ؟

سوال سختی است مثل اینکه به یک پدر یا مادر بگویید کدام بچه ات را بیشتر دوست داری. واقعا نمی توانم انتخاب کنم. ولی اگر بخواهم یواشکی به مدرسه خاصی اشاره کنم باید بگویم که  به مدارس  دخترانه مان بیشترمتمایلم چون معتقدم دانش آموزان دختری که در این مدارس درس می خوانند مادران آینده جامعه هستند.  خانمها چه بخواهیم و چه نخواهیم در عرصه کارآفرینی و دیگر عرصه های مختلف کشور ورود پیدا کرده اند و حتی در برخی جاها از آقایان هم موفق تر عمل کرده اند. به همین دلیل ما هر چقدر به خانمها رسیدگی و امکانات را برای آنان بیشتر فراهم کنیم جامعه موفق تر و پیشرفته تری خواهیم داشت. یک دختر اگر در روستا دانش و مهارت داشته باشد، در حد خودش می تواند باعث جلوگیری از مهاجرت شود.

 

 

 خانواده چقدر در این راه مشوق و همراه و همسو با شما بوده اند و آیا اعضای خانواده هم به این مسیر پیوسته اند؟

خب همانطوری که من از پدر و مادرم یاد گرفتم قطعا فرزندان من هم به این صورت هستند، مثلا پسرم در دوران مدرسه و زمان دانشگاه با تشویق خود ما با هم کلاسی ها و هم دوره ای های خودش در کارهای خیر و عام المنفعه ورود پیدا کرده اند. خدا را شاکرم درهمه این سال ها خانواده ام همواره همراهم بوده اند و دیر آمدن ها و زود رفتن های من را تحمل می کنند و خسته نباشید به من می گویند که همه این همراهی ها و همدلی ها برای من بسیار ارزشمند است.

 

                                                                                                           

آرزوی بزرگ و هدف غایی تان در این مسیر چیست؟

آروزیم این است اگر هفتاد سالم شد و برگشتم به عقب نگاه کردم افسوس گذشته را نخورم. اینکه ببینم در آن کاری که خداوند در مسیر زندگیم قرارداده موفق عمل کرده ام و عملکرد درست و بهترین را انجام داده ام.

 

 

به عنوان یک خیّر مدرسه ساز چه پیامی به دانش آموزان دارید؟

من خیلی کمتر از این هستم که بخواهم پیامی به دانش آموزان بدهم. اما توصیه پدرانه ام به همه بچه های خوب آب و خاک ایران زمین این است که اگر مملکت ما چیزی دارد متعلق به مردمانش هست و اگر چیزی ندارد باز هم متعلق به مردمانش هست. سنگ و کوه و در و دشت و ساختمان در موفقیت ما موثر هست اما عامل مهم نیست. یعنی یک بچه در یک زیر پله هم می تواند بهترین آموزش را ببیند. پس در هر شرایطی که هستید قدر بدانید و دلتان برای مملکت خودتان بتپد. حتما خارج از کشور بروید ولی نه به قصد مهاجرت که برای کسب علم و دانش بیشتر و تزریق نیروی جدید و دانش و فناوری های دنیا به کشورخودتان برای اینکه وطن آبادتری را ترسیم کنید و ایرانی آباد داشته باشیم.

 

حرف آخر...

گاهی در خلوت با خود می اندیشم خروجی یک زندگی خوب چه باید باشد. گاها فکر می کنم که ما سال 67 از مدرسه فارغ التحصیل شدیم و دیپلم گرفتیم، آن بچه هایی که با هم همدوره بودیم و هنوز هم برخی هامان با هم مرتبط هستیم خب مثل حالا، متاسفانه  آن  موقع هم بحث رقابت در کنکور بین ما  داغ بود و اغلب همه فکر می کردند موفقیت یعنی درکنکور با چه رتبه ای و کجا قبول شدی. الان که بیش از30 سال از آن زمان می گذرد و برخی مان ازدواج کردیم، برخی مان تشکیل خانواده داده ایم و فرزند داریم و بعضا برخی از هم دوره ای هامان نوه دار هم شده اند می گویم خب الان موفقیت به چی هست؛ به پولدار بودن به شهرت داشتن ویا ... ولی ته این فکر همیشه به این نتیجه رسیده ام که موفقیت یک فرد در زندگی قطعا به این هست که در زندگی خروجی خوب، ارزشمند و عام المنفعه داشته باشد و در این مسیرمستمر و پرتلاش گام بردارد.

خبرنگار: مریم ناگهی


اشتراک گذاری