مشارکت آنلاین
تاریخ انتشار: 1399/10/29 07:23:10
کد خبر: 2755

گفت وگو با «سیده مرضیه میرمولایی» بانوی خیّرمدرسه ساز ساکن رشت

مدرسه سازی روزی یک معلم دلسوز

پرورش در دامان خانواده ای مذهبی و علاقه مند به فعالیت های خیرخواهانه، نهال نیک ورزی و انسان دوستی را به زیبایی در عمق دل و جان او نیز نشاند؛ نو درخت بر بار و برگی که رفته رفته همراه وی قد کشید و پرورش یافت و تنومند شد.


به گزارش خبرنگار جامعه خیّرین مدرسه ساز کشور   «سیده مرضیه میرمولایی» همواره در طول زندگی 47 ساله اش به انجام امور خیراهتمام داشته وهر جا و برای حل هر مشکلی چنانچه کاری از دستش برآمده آستین همت رابالا زده و در حد بضاعت گرهگشا بوده است.این میان اما در سن جوانی و درحالیکه حدودا 32 بهار بیشتر ز سر نگذرانده بود و در سنگرعلم آموزی به عنوان معلمی دلسوز، عاشقانه مشغول خدمات رسانی به دانش آموزان بود تصمیم به انجام کاری مانا گرفت اینکه با مبلغ پس انداز حقوق معلمی اش هزینه ساخت مدرسه ای را متقبل و به آینده سازان کشورش هدیه نماید.

تلنگری عمیق

حوالی سال 85 بود که به اداره نوسازی شهر تهران رفت و گفت که می خواهد هزینه ساخت مدرسه ای را عهده دار شود.  نه ثروتمند بود و نه فرد مسنی که بخواهد بخشی از اموالش را در سن کهولت وقف کاری خداپسندانه کند. فوت ناگهانی مادر اما همچون تلنگری عمیق روح و جانش را به لرزه درآورده بود و فانی بودن این دنیای پر فراز و نشیب را بیش از پیش به رخ کشانده بود. سیده مرضیه همیشه درطول زندگی در پی انجام کار خیر بود اما فوت نابهنگام مادر علاوه بر اینکه داغ بزرگی بر سینه اش گزارد، او را عمیقا در این اندیشه فرو برد  که انسان با وجود همه تلاش ها و اندوخته های مالی و معنوی اش دیر یا زود باید که رخت سفر بربندد و به دیار باقی بشتابد و اینگونه بود که تصمیم راسخی گرفت تا در زمان حیات و به وقت توانایی کاری ماندگار و ریشه ای انجام دهد. کار نیک مانایی که ارزشمند باشد  وعاملی در خدمت پیشرفت علمی و فرهنگی جامعه و چه کاری نیکوتر از «مدرسه سازی». و اینگونه بود که بانو میرمولایی در32 سالگی و زمانیکه یک دبیر فعال و جوان آموزش و پرورش به شمار می رفت ودغدغه های فرهنگی بسیاری در سر داشت، تصمیم کبری خود راگرفت و بلافاصله نیز رنگ واقعیت به آن بخشید.

مبارز برای رسیدن به خواسته ها

متولد سال 1352 تهران و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته زبان انگلیسی است. اکنون چند سالی است که ساکن شهرهمیشه بیدار رشت شده و همانجا نیز به تدریس مشغول است. عاشق حرفه معلمی است و از اینکه به شغلی مشغول است که در ارتباط مستقیم با دانش آموزان و علم آموزی و اگاهی بخشی به آنان است حس بسیار خوبی دارد. این بانوی خیّرمدرسه ساز درادامه صحبتهایش می گوید:« من روحیه جنگنده ای دارم وهمیشه در زندگی برای رسیدن به خواسته هایم تلاش و مبارزه کرده ام. معتقدم آدم باید در زندگی تلاشگر باشد و برای رسیدن به اهداف خود چه مادی و معنوی زحمت بکشد. به قول قدیمی ها آب هم یکجا بماند می گندد. متاسفانه بعضی ها این مدلی هستند  که می خواهند در زندگی بدون زحمت به موفقیت دست یابند. به زبان می گویند به آنچه که دارند قانع هستند اما در عمل می خواهند همه چیز را حاضر و آماده به دست  آورند. در حالیکه باید برای پیشرفت جنگید. من از تلاش برای رسیدن  به خواسته هایم و راستش پول درآوردن لذت می برم و در عین حال اما وابسته به مال دنیا نیستم و دوست دارم اتفاقا بخشی از حاصل تلاشم را در مسیر کار خیرهزینه کنم تا برای دنیا و آخرت خویش کاری ماندگار انجام دهم چراکه از انسان تنها یک نام نیک است که زنده می ماند و کردار نیکی که به انجام رسانده و بس..»

مدرسه ای به نام نامی مولا علی (ع)

زمانیکه مدرسه در آستانه تولد بود، تصمیم گرفت نامش به نام بلند مولا علی (ع) درخششی ابدی یابد و اینگونه بود که ساختمان نوساز دو طبقه ای که در هر طبقه حدود 5  اتاق را به خود می دید به نام حضرت علی (ع)  زینت یافت و مبدل به خانه دوم دانش آموزان پسر پر شر و شور مقطع ابتدایی شد. بانو میر مولایی دلش می خواهد اگر خدواند بار دیگر توفیق مدرسه سازی را نصیب او کند هر یک را به نام یکی از ائمه معصوم علیهم السلام  نامگذاری کند. از او که درباره حس و حالش از لحظه نخست حضورش در مدرسه زمان افتتاح که می پرسیم می گوید:« بعد از بازگشایی رسمی مدرسه و حضور دانش آموزان به دعوت مسئولان مدرسه یک روز به اتفاق دخترم طهورا زهرا در جمع دانش آموزان این مدرسه شرکت کردم. واقعا حس خوبی داشتم و بسیار خرسند از این موضوع بودم که دخترم از این اتفاق حس بسیار خوبی دارد و از آن روز به بعد ساخت مدرسه تبدیل به یکی از اهداف و رویاهایش شده است.» این بانوی نیک اندیش در ادامه با اشاره به اینکه همسرش نیز در این مسیر همواره مشوق  و همراه وی بوده ابراز خرسندی کرده و به همه افرادی که توانایی انجام کارخیررا دارند اما هنوز فرصت این افتخاررا درگیر و دار مشغله زندگی روزمره از آن خود نکرده اند می گوید:« به قول همسرم انسان موقع مرگ حتی به اندازه یک عدس هم قادر به بردن مالی از اموالش به دنیای دیگر نیست پس باید که تا دیر نشده کاری انجام دهیم که وقت بسیار تنگ است.»

حساب ویژه نزد خداوند

او همچنین معتقد است:« انسان با انجام کار خیر، نزد خداوند یک حساب ویژه باز می کند. به عنوان مثال کسی که در یک بانک حساب ویژه ای باز می کند طبیعتا از یکسری تسهیلات ویژه نیز برخوردار می شود. به شخصه اعتقاد دارم زمانیکه انسان به انجام کاری خیر اقدام می کند قطعا در نزد خداوند از یکسری تسهیلات ویژه ای چه در این دنیا و چه در دنیای دیگر برخوردار خواهد بود. از طرفی همانطور که شاید یک بانک برای باز کردن حساب ویژه فرصت و بازه زمانی مشخصی را به افراد ارایه می دهد و در پایان این زمان دیگر کسی قادر به گشایش حساب و برخورداری از تسهیلات نخواهد بود زندگی انسان نیز در این دنیا دیر یا زود در چشم برهم زدنی به پایان می رسد  و رستگاری از آن کسی خواهد بود که به دست  خود از مالی که سر سوزنی از آن را  با خود به دنیای باقی نخواهد برد کاری انجام دهد در مسیرخیرخواهی و نیک اندیشی و چه عملی ماناترو زیباتر از کمک به ساخت مدرسه، خانه دوم آینده سازان کشور.» بانو میرمولایی بر این باور است که اگر کشوری خواهان پیشرفت و ترقی است باید در حوزه آموزش و پرورش سرمایه گذاری کند:«هر کشوری که به آموزش و پرورش خود بها بدهد قطع به یقین منتظر اتفاقات خوب و رشد و بالندگی خواهد بود. ساخت مدارس با امکانات و تقویت سیستم آموزشی می تواند ازهزاران مشکلی که ممکن است در آینده به دلیل کوتاهی در پرورش صحیح کودکان و نوجوانان دامن گیر جامعه شود جلوگیری کند و چه خوب است که هزینه ای که قرار است چند برابر بیش از آن فردا برای رفع این قبیل مشکلات صرف جامعه گردد همین حالا برای تربیت آینده سازان کشور سرمایه گذاری شود و البته از طرفی سرمایه گذاری خیّرین نیز در این سنگر مقدس کاری بسیار ارزشنمد و دارای ابعاد خیر بسیار و اثر گذار خواهدبود و به هر حال در شرایط کنونی به عنوان یک نیاز نیز در جامعه احساس می شود.»

 

لطفا آدم تربیت کنیم

 

او دریایان صحبت هایش به عنوان یک دبیر و خیّر مدرسه ساز که دغدغه های فرهنگی بسیاری برای تربیت درست دانش آموزان دارد توصیه ای به والدین و دیگر افراد اثرگذار در حوزه تربیت نسل فردا می کند:« توصیه ام به والدین به ویژه مادران و در کل تربیت کنندگان نسل فردا این است  که در تربیت فرزندان خود بیشتر از آنکه دغدغه نمره و تحصیلات دانشگاهی آنان را داشته باشند بچه های خود را به معنای واقعی آدم بار آورند و با آموزش صحیح و رشد فضائل اخلاقی همچون احترام به بزرگتر، صداقت، راستگویی و... درنهاد آنها اصول زندگی درست و انسانی و دریک کلمه آدمیت رابه آنها یاد دهند. در همین راستا خود نیز به شخصه در همه سالهای تدریسم با وجودیکه معلم زبان بوده ام اما همیشه 10 دقیقه ابتدای کلاسم را برای دانش آموزانم درباره این دغدغه ها و البته مسائل روز و مشکلات شان صحبت کرده ام و شاید بیشتر از ساخت این مدرسه به همه این 10 دقیقه های آموزشی سبک زندگی که همیشه خود را مکلّف به انجام آن دانسته ام و برای آن همواره خود را ملزم به مطالعه و کسب آگاهی درحوزه های مختلف و دایره علائق نوجوانان و دغدغه ها و مشکلات شان کرده ام بیشتر از ساخت مدرسه افتخارمی کنم.»

مدرسه سازی روزی یک معلم دلسوز

بانو میرمولایی یک دبیر و معلم دغدغه مند است. یک آموزگار که هیچ گاه تنها دغدغه آموزش معلومات کتاب درسی را برای دانش آموزانش نداشته و برای آنها در طول همه سالها تدریس از همه چیز گفته و تجارب بسیار خود را با آنان درمیان گذارده است. در ده دقیقه های ابتدای تمام زنگ های زبان خانم میرمولایی می توان رد پای مسائل ریز ودرشت بسیاری را پیدا کرد که شاید خیلی بیشتراز معلومات کتاب درسی، همان وقت و حتی بعد  تر و بعد تر ها به درد دانش آموزانش خورده است. از ریزه کاری ها و آداب زندگی همچون احترام و ادب، مادری کردن، نگرش به فامیل همسر، هدیه دادن، کهکشان، اخبار روز، کنترل خشم، صداقت ورزی، رازداری، ازل، ابد تا بسیاری از مسائل و دغدغه هایی که بی شک یک دختر نوجوان تشنه دانستن آن است و از جایی و کسی حتی مادرش دریافت نکرده است. شاید که نه حتما خداوند مدرسه سازی را روزی چنین معلم دلسوزی کرده که تا دنیا باقی است مهد علمی باشد به یادگار از او برای کودکان سرزمینش.

خبرنگار: مریم ناگهی

منتشر کننده : نزاکت اللهیاری 


اشتراک گذاری