مشارکت آنلاین
تاریخ انتشار: 1399/09/27 12:16:26
کد خبر: 2669

«حمید رضا قلی زاده» خیّر نیک اندیش خطّه خراسان شمالی:

مدرسه سازی وظیفه ملی است

«حمید رضا قلی زاده» متولد سال 1342، دانش آموخته کارشناسی هوانوردی، بازرگان و معلم خلبانی است که از نوجوانی آروزی ساخت مدرسه را در ذهن می پروراند.


به گزارش خبرنگار جامعه خیّرین مدرسه ساز کشور، او زاده اسفراینیکی از شهرستان های استان خراسان شمالی است و شاید تحصیل در مدارسی با کم ترین بهره از امکانات و فضای آموزشی منجر به شکل گیری رویای ساخت مدرسه ای با امکانات و فضای خوب آموزشی درذهن قلی زاده نوجوان شد. این رویا اما در بزرگسالی رنگ واقعیت به خود گرفت و او را بر آن داشت تا در گیر و دار مشغله های شغلی اش به رویای زمان کودکی اش رنگ واقعیت بپاشد.

 

 در مدرسه، آینده را بسازیم

قلی زاده خیّر مدرسه ساز اهل خطّه خراسان شمالی مدرسه سازی را یک تکلیف انسانی می داند. تکلیفی برای همه کسانی که در جامعه مان زندگی می کنند و زنده اند و نفس می کشند. او عمل به این تکلیف را  مهم  و یک ضرورت اساسی برای پیشرفت جامعه توصیف می کند و معتقد است مدرسه سازی و کمک به ساخت مدرسه در حقیقت بستر آموزشی و تربیتی بچه ها و آینده سازان فردای جامعه را تشکیل می دهد و از این نظر باید این مقوله مهم نه تنها ازسوی مسئولان که باید از سوی تک تک افراد جامعه مورد توجه قرارگیرد و هر فرد به عنوان یک ایرانی باید که به مثابه یک تکلیف اجتماعی در این مسیربه اندازه توان و وسع خویش یاری رسان باشد:«همه می توانند در این مسیر اثر گذار باشند حتی با یک پند ساده برای ترغیب دیگران به این مهم. غرض این است که همه باید احساس تکلیف کنند. چرا که مدرسه بستر آموزش و تربیت بچه هاست و از این نظر باید جدی گرفته شود. این بچه ها قرار است در آینده ای نزدیک فردای جامعه را رقم زنند پس باید محیط پرورش و آموزش آنها دارای  همه ملاحظات اجتماعی و خدماتی استاندارد باشد.»

 

ارکان اصلی یک آموزش و پرورش موفق

«برای پیشرفت و توسعه جامعه، هیچ آدرسی دقیق تر از حوزه آموزش و پرورش نخواهید یافت. این میان مدارس فندانسیون ساختمان یک جامعه پیشرفته و توسعه یافته به شمار می روند که متاسفانه جامعه ما ازاین جایگاه بی بهره است.» این خیّر نیک اندیش همچنین معتقد است معلم، دانش آموز و مدرسه اساس و پایه های اصلی یک آموزش و پرورش موفق به شمار می روند. ارکانی که متاسفانه در جامعه کنونی ما از جایگاه اصلی خویش برخوردار نیستند. او ادامه می دهد: «بررسی  دلایل موفقیت کشورهای موفقی چون ژاپن، آلمان و دیگر کشورهای پیشرفته ثابت کرده که توجه به بحث تربیت نیروی انسانی یا همان مقوله آموزش و پرورش دانش آموزان در این کشورها از اولویت و جایگاه بالایی برخوارد است.»

او در ادامه با اشاره به جایگاه مهم و کلیدی آموزش و پرورش در کشور می گوید:«اگر به جای دولت بودم  90 درصد بودجه را به آموزش و پرورش به عنوان وزارتخانه ای که تربیت نسل فردا و آینده سازان این مملکت را بر دوش دارد، اختصاص می دادم. چراکه تربیت نیروی انسانی آینده کشور به عنوان سرمایه اصلی جامعه درمدارس اتفاق می افتد.»

قلی زاده تاکید می کند نیروی انسانی سرمایه اصلی یک جامعه است و اگر این مرتبه درک نشود نمی توان به توسعه و پیشرفتی که همواره درجامعه از آن دم زده می شود حتی فکر کرد. اگر فرآیند تحصیل در جامعه دشوار و معلمین ما از جایگاه والایشان به عنوان تربیت کننده نسل فردا بی بهره و دانش آموزان نیز از محیط آموزشی فراخور شاءن محروم باشند به واقع که نمی توان به توسعه جامعه اندیشید.

 

زندگی در غاری از طلا

خیّر نیک اندیش زاده خراسان شمالی که دغدغه فکری بسیاری در حوزه مدرسه داری و مدرسه سازی دارد و معتقد است همه باید دراین سنگر مقدس اثر گذار باشند می گوید:«من مدارسی را سراغ دارم که برقش را  قطع کرده اند و یا مدارسی که دانش آموزانش در سر کلاس ازسرما بر خود می لرزند و ... بعد ما انتظار داریم که از اینجا همه درسخوان بیرون بیایند و در آینده برای جامعه فردموثری باشند. خب وقتی یک انسان چنین موارد دردناکی را می بیند اگر ذره ای عرق ملی داشته باشد احساس تکلیف می کند.»

قلی زاده ادامه می دهد:« این مهم است که بدانیم دارایی، امنیت و آسایش ما درگرو تامین موفقیت اجتماعی است. اگر ما در غاری از طلا هم ساکن باشیم بالاخره ناگزیرم که از این غاربیرون بیاییم و در بطن اجتماع قرار بگیرم و چنانچه این اجتماع از افرادی درهم تنیده باشدکه از رشد فکری و آموزشی مناسبی در دوران کودکی برخوردار بوده اند قطع به یقین از امنیت، آسایش و رفاه اجتماعی برخوردار خواهیم بود. متاسفانه بسیاری از افراد جامعه در غار را بسته اند و همه داشته های خود را در حوزه شخصی شان اندوخته و صرف می کنند. درصورتیکه لذت برخورداری زمانی به معنای واقعی حاصل می شود که ما در جامعه ای پیشرفته و دارای انسان های سالم و متعالی زندگی کنیم. جامعه ای که همه افراد به یکدیگر و محیط زندگی شان مهر بورزند و عشق پراکنده کنند. بنابراین معتقدم باید به مردم آموخت که از غار شخصی خود بیرون بیایند و مزارع را سرسبز کنند و هر کس به سهم و توان خود به جامعه کمک کند تا فقر از سر و روی آن زدوده و گرفتاری ها حل شود و این ها همه جز در بستر آموزش و پرورش حاصل نخواهد شود. بنابراین چه خوب است که هر کس به سهم خود در این جهاد مقدس مشارکت کند.»

 

مدرسه سازی حتی به اندازه یک آجر

قلی زاده در ادامه با بیان یک مثال صحبت هایش را اینگونه ادامه می دهد:« این میان ذکر یک مثال را خالی از لطف نمی دانم اینکه به فرض ما امروز یک وسیله نقلیه خریداری می کنیم و از ترس اینکه مبادا دزد به آن دستبرد بزند 10 جور بیمه برای آن پیش بینی می کنیم با این همه باز نگرانیم. اما نگران این نیستیم که بچه خودمان یا همسایه مان و یا هر کودکی که فردا قرار است در جامعه نقش آفرین باشد و نه معتاد و دزد و یا یک بزهکار، اکنون در چه محیطی درس می خواند و آیا از آن امکانات لازم برای رشد برخوردار است تا پرنشاط و تلاشگر برخود ببالد و بزرگ شود و آموزش ببیند و در آینده فردی تاثیر گذار و خدمتگزار برای جامعه باشد  نه خدای نکرده به دلیل فقر آموزشی به یک فرد خلافکار تبدیل و در آینده مخل آسایش و امنیت خودمان شود. بنابراین باید به مردم آگاهی داده شود که تنها به منافع فردی خود فکر نکنند و بدانند که بسیاری از چیزهایی که شاید در ظاهر به آنها تعلق ندارد اما در باطن در ارتباط مستقیم با آسایش، امنیت و رفاه اجتماعی آنان است.»

 این خیّر مدرسه ساز تاکید دارد برای خلق آینده ای درخشان برای کودکان میهنمان و برای تامین توسعه در کشود علاوه بر وزارت آموزش و پرورش باید که دیگر نهادهای دولتی و غیر دولتی و تک تک مردم مشارکت کنند و پا به این میدان و عرصه مهم و کلیدی بگذارند و در قالب مدرسه سازی و یا نذر فرهنگی حتی به اندازه  هزینه خرید یک آجر برای ساخت مدرسه پا پیش بگذارند و در این جهاد معنوی شرکت کنند.

 

ساخت مدرسه در اسفراین، کرج و یاسوج

حمید رضا قلی زاده نخستین مدرسه اش را حدود 8 سال پیش برای کودکان همشهری اش در اسفراین به بهره برداری رساند. این مدرسه 6 کلاسه پسرانه به نام مرحوم پدرش «محمد رضا قلی زاده» زینت یافته است. او که معتقد است برای ساخت مدرسه در شهرو یا روستای خاصی تعصب ندارد و هرجا که محرومیتی احساس شود و توفیقی حاصل باید گوشه ای از کار را دست گرفت، دومین مدرسه را در روستای صالحیه حدود 6 سال پیش با کمک تنی چند از دوستان خیّرش به بهره برداری رساند. این مدرسه نیز 6 کلاسه است و با نام «امید» در اختیار دانش آموزان دخترو پسر این روستا واقع در حاشیه شهر کرج قرار گرفته. سومین مدرسه نیز با نام امید و 6 کلاسه در یکی از روستاهای شهر یاسوج در دست  ساخت قرار دارد. این خیّر نیک اندش امیدوار است با رو به راه شدن شرایط اقتصادی بتواند در آینده ای نزدیک مدرسه چهارم را در روستای مادری اش «پرطان» از توابع بخش مرکزی شهرستان اسفراین به نام مرحوم مادرش «فاطمه گواهی» بنا کند و به دانش آموزان این روستا هدیه دهد. او در ادامه معرفی مدارس خیّر سازی که با اندیشه ای نیک به ثمر رسانده اضافه می کند:«به شخصه معتقدم در این عرصه کاری انجام نداده ام و دلم می خواهد بیشتر از اینها خدمتگزار باشم و به لطف الهی مدارس بیشتری را به دانش آموزان این مرز و بوم هدیه دهم.»

 

هر جا دردی ببینم بی تفاوت نخواهم بود

 انجام کار خیر همیشه برای این خیّر مدرسه ساز ارزشمند و یک وظیفه انسانی تلقی شده و او علاوه بر مدرسه سازی هر جا که احساس کرده نیاز به کمک است و از دست او می تواند کاری برآید آستین همت را بالا زده . او معتقد است همه زوایای امور خیر ارزشمنداست و هر جا دردی ببیند  نمی تواند بی تفاوت باشد و در کنار مدرسه سازی که تاکید دارد یک وظیفه  ملی است و در اولویت کارهای خیر قرار دارد اما فعالیت های خیر خواهانه بسیاری همچون راه اندازی 3 کارگاه کارآفرینی خیاطی، قالیبافی و نجاری در زندان شهرستان اسفراین را به انجام رسانده و از برکت این کار خیر افراد دربند بسیاری مشغول به کار شده و توانسته اند هزینه های مالی خانواده خود را تامین کنند.

عاقبت به خیری

می گوید در قبال انجام کارهای خیر هیچ وقت با خدا معامله ای نکرده و اصلا دلش نمی خواهد در ازای انجام وظایف انسانی اش جز عاقبت به خیری از خداوند چیزی بخواهد:« همین که خداوند به من فرصت  زندگی کردن و همسری دلسوز و دختری مهربان بخشیده این یعنی ارزش و نعمت. همین که انجام وظایف انسانی ام دنیایی از انرژی مثبت را به روح  زندگی ام دمیده این یعنی توفیق الهی و همیشه از این بابت خداوند را شاکرم.»

 

چقدر زود دیر می شود

حمیدرضا قلی زاده مهربان به واقع که عاشق است؛ عشق به میهن و عشق به کودکان این آب و خاک و موفقیت شان درتار و پود زندگیش به زیبایی تنیده شده. تنها آرزویش زدوده شدن فقر از چهره جامعه است و متاسف است از اینکه می توان این استیصال را با یک وفاق ملی از سر و روی جامعه زدود اما برای این مهم آن همبستگی مردمی که باید در جامعه سراغ نیست. او دلش می خواهد مردم خود را بخشی از جامعه بدانند و دست به دست هم فقر را از سر و روی جامعه دور و مهرورزی و عشق را در جای جای آن پراکنده کنند:« زمان کوتاه است و ما تا ابد زنده نخواهیم بود. آدم های بسیاری درحال احتضار حسرت عشق و محبتی را داشته اند که از اطرافیان خود دریغ کردند و افسوس مالی را خورده اند که به دست خودشان دردی را دوا نکرد و مسبب کار خیری نشد. چه نیکو است تا زنده ایم از مال و دانش خود به دیگران ببخشیم و از شیرینی و اجر معنوی این کار با هر نیتی چه مذهبی چه اجتماعی و چه خداپسندانه بهره مند شویم.

عمیقا معتقدم انجام کار خیر لطفی است که در درجه اول انسان به شخص خودش کرده و برای خودش کاری به انجام رسانده است.» 

به واقع که به قول زنده یاد قیصر امین پور«چقدر زود دیر می شود» پس باید که شتاب کنیم و تا هنوز که دمی ز ما بر می آید کاری کنیم و خود را از برکات بسیار کار خیر چه در این دنیای فانی و چه دنیای باقی بهره مند سازیم و جهان را از آنچه که تحویل گرفته ایم کمی زیباتر تحویل دهیم و نام نیکی از خود در این دنیا به جا بگذاریم.

به قول سعدی بزرگ: ای که دستت می رسد کاری بکن/ پیش از آن کاز تو نیاید هیچ کار 

خبرنگار:مریم ناگهی


اشتراک گذاری