مشارکت آنلاین
تاریخ انتشار: 1400/03/21 08:43:11
کد خبر: 3018

گفت و گو با پسر مرحوم احمد عدل پرور خیر مدرسه ساز:

روایت سفری که پای پدر را به مدرسه سازی باز کرد

«مرحوم احمد عدل‌پرور» خیر مدرسه‌ساز در تکه دهم پایتخت یکی از خیرینی است که از روزهای سخت زندگی‌اش و افراد خیر زمانه‌اش درس گرفت و در زمان و قدرت و توانایی مانند آنها پا در میدان عمل و کار خیر خداپسندانه گذاشت.


به گزارش خبرنگار مجمع خیرین مدرسه ساز شهرتهران  ، زندگی گره خورده با تلخی ها و شیرینی ها است. در این مجال، پیشتاز کسی است که از دل همین تلخی ها فرصتی برای موفقیت و خدمت به خلق خدا را پیدا می کند.«مرحوم احمد عدل‌پرور» خیر مدرسه‌ساز در تکه دهم پایتخت یکی از همین افراد بود که از روزهای سخت زندگی‌اش و افراد خیر زمانه‌اش درس گرفت و در زمان و قدرت و توانایی مانند آنها پا در میدان عمل و کار خیر خداپسندانه گذاشت. مرحوم عدل‌پرور نخستین خیری بود که در سال ۱۳۷۳ با ساخت دبیرستان پسرانه احمد عدل‌پرور و ساختمان سازمان فنی و حرفه‌ای در خیابان آزادی تقاطع خوش مدرسه‌سازی را در این منطقه باب کرد. در این گزارش با «کوروش عدل‌پرور» فرزند این مرحوم درباره فعالیت‌های خیرانه پدرش در منطقه ۱۰ گفت‌وگو کرده ایم. خواندن این گزارش خالی‌ازلطف نیست.

 

«احمد عدل‌پرور»  4خردادماه سال ۱۳۱۰ خورشیدی در محله قیام کوچه شترداران متولد شد. خانواده او تمول مالی چندانی نداشتند و به همین دلیل احمد از همان دوران نوجوانی برای کمک به خانواده به کار و فعالیت پرداخت.«کورش عدل پرور» با گریزی به روزهای کودکی پدر،سر صحبت را باز می کند:« ماجرای قدم نهادن این مرحوم در کار خیر مربوط به خاطره تلخ بیماری مادرش  و بیمارستان وقفی نجمیه مربوط است. در دوران کودکی مادر بیماری سختی می گیرد و در بیمارستان نجمیه بستری می شود.او با خواندن نام بیمارستان وقفی نجمیه با واژه وقف آشنا می شود و معنای آن را از پدربزرگ می پرسد. از همانجا با خود شرط می کند تا در بزرگسالی جایی را برای وقف بسازد. برای کمک به نیازمندان ساخت سرپناه در دانشگاه رشته مهندشی ساختمان را دنبال می‌کند.»

سفری که باعث مدرسه سازی شد

مرحوم عدل پرور معتقد بود این معلمان هستند که جامعه را می‌سازند و باید قدر و ارزش‌ آن ها در جامعه حفظ شود. کوروش عدل‌پرور با بیان این مطلب ادامه می‌دهد: «در واقع قدم گذاشتن پدرم در مسیر کار خیر مدرسه‌سازی هم نشأت‌گرفته از همین دیدگاه بود. او برای گردش و تفریح به نورآباد ممسنی رفته بود. وقتی دید این شهر نیاز به فضای آموزشی دارد یک مجتمع بزرگ آموزشی در این شهر ساخت. سال ۱۳۷۳ هم در زمینی واقع در خیابان آزادی تقاطع خوش، دبیرستان پسرانه احمد عدل‌پرور و ساختمان فنی و حرفه‌ای را ساخت.»

یکی از مهم‌ترین تأکیدات مرحوم عدل‌پرور در ساخت بناهای اهدایی ثبت نامش در سر درب آن مدارس بود. این اصرار به دلیل درسی بود که از نام وقف بیمارستان نجمیه گرفته بود. او اعتقاد داشت اگر یک نفر هم با خواندن نامش به کار خیر دعوت شود کافی است.

شرط معدل ممنوع

یکی کارهایی که مرحوم عدل‌پرور با آن به شدت مخالف بود، گزینش کردن و شرط گذاشتن برای دانش‌آموزان در زمان نام‌نویسی بود. پسر مرحوم عدل‌پرور تعریف می‌کند: «اوایل که مدرسه افتتاح شد. به گوش پدر رسید برای نام‌نویسی دانش‌آموزان در این مدرسه شرط معدل گذاشته اند. مدرسه فقط دانش‌آموزان با معدل بالا را قبول می‌کرد. پدرم به شدت با این کار مخالف بود. او گفت: " هنر این نیست که دانش‌آموز زرنگ را تحویل گرفت و دانش‌آموز زرنگ تحویل داد. هنر آن است که از دانش‌آموز ضعیف یک دانش‌آموز زرنگ ساخت."اینکه برای بچه‌ها شرط معدل بگذاریم و یک عده را از تحصیل محروم کنیم کار قابل قبولی نیست. مدرسه باید فرصتی برای اصلاح افراد و تربیت آنها باشد. با این کار آنها تبعیض را یاد می‌گیرند.»

البته در حال حاضر دبیرستان دخترانه رضوان به این مدرسه منتقل و مدرسه دخترانه شده است.

خدمات خیریه بی‌شمار

مرحوم عدل‌پرور علاوه بر مدرسه‌سازی در بسیاری از امور خیریه پیش‌گام بود و در واقع هر جا که می‌توانست گره‌ای باز کند حضور داشت. کوروش عدل‌پرور، درباره دیگر خدمات خیریه‌ای پدرش می‌گوید: «ساخت اورژانس بیمارستان دکتر شریعتی، ساخت مسجد در دلیجان، ساخت بیمارستان فیروزآباد شیراز، ساخت مساجد در مناطق محروم، راه‌اندازی صندوق قرض‌الحسنه دانشگاه تهران، راه‌اندازی صندوق قرض‌الحسنه عدل‌پرور، اجاره به زوج‌های جوان و پس‌انداز پول آنها برای خرید خانه از دیگر خدمات خیرانه پدر بود.»

اوبه واسطه خدمات و کارهای خیریه‌اش از وزیر آموزش پرورش  و سایر مدارس آموزش و پرورش لوح تقدیر دریافت نموده است.

زندگی با مردم

«پدرم تا زمانی که زنده بود، عاشقانه زندگی می‌کرد. عاشق زندگی و عشق ورزیدن به مردم بود.» کورش عدل‌پرور با این عبارات پدرش را توصیف می‌کند و می‌گوید: «ساده زندگی می کرد.باوجوداینکه ماشین شخصی داشت بیشتر اوقات برای رفت‌وآمد از اتوبوس، استفاده می‌کرد. دوست داشت در میان مردم باشد. حرف و درد دل‌های آنها را گوش می‌داد. می‌گفت با ماشین خودم از مردم دور می‌شوم. نمی فهمم آنها چه می‌خواهند. همیشه تو کیسه فریزی برای پرنده‌های خیابان ارزن می‌ریخت و توی جیبش می‌گذاشت. هرجا پرنده‌ای می‌دید برایش ارزن می‌ریخت. علاقه پدرم به کار خیر وصف نشدنی است. هرچند بسیاری مواقع در انجام کار خیر ناملایمات و بی‌مهری‌هایی هم می‌دید. اما بازهم دنبال گره‌گشایی از کار خلق خدا بود. تا اینکه ۱۵ شهریور ۱۳۸4 برای همیشه به آسمان ابدیت پرواز کرد.»

خبرنگار : بهاره خسروی


اشتراک گذاری